- پدیدار گردیدن
- نمایان گشتن ظاهر شدن پدید شدن
معنی پدیدار گردیدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیدا شدن، آشکار شدن: تا غمی پنهان نباشد رقتی پیدا نگردد - هم گلی دیده است سعدیتا چو بلبل میخروشد. (سعدی)، ایجاد شدنبوجود آمدن، ممتاز شدن مشخص گردیدن: بیدار چوشیداست پدیدار و لیکن پیدا بسخن گردد بیدار ز شیدا. (ناصر خسرو)
آشکار شدن، نمایان شدن، یافته شدن، به وجود آمدن، پیدا شدن